شنبه 1 ارديبهشت 1403
تاريخ:اول اسفند 1401 ساعت 15:51
کد : 61758

خداحافظی

خداحافظی
پگاه نوری
آخرین لحظاتش در قامت یک بازیکن فوتبال را با برادرش تقسیم کرد؛ برادری که از بچگی او را با دنیای توپ و مستطیل سبز آشنا کرده بود و حالا چه جایی بهتر از آغوش گرمی که می‌داند بوسیدن چهار گوشه زمین فوتبال یعنی چه؟

به گزارش پایگاه خبری آبا به نقل از ایسنا، پگاه نوری، خواهر پژمان نوری ستاره سال‌های قبل فوتبال ایران و ملوان در هفته نوزدهم لیگ برتر فوتبال زنان پس از ۱۸ سال از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. می‌گوید "دوست داشتم در ورزشگاه «سن‌ سیروس» (که میان هواداران ملوان به یاد کاپیتان فقید این تیم یعنی مرحوم سیروس قایقران معروف شده است) دنیای بازیگری را پشت سر بگذارم." همین اتفاق هم افتاد و در میان دوستان، هم‌تیمی‌ها، برادر و دخترش تصویری دراماتیک را از آخرین روز بازی خود به جا گذاشت.

پگاه نوری حالا می‌خواهد در دنیای مربیگری پیش برود. او با ایسنا به گفت‌وگو نشست از شروع فوتبال، غم و حسرت انحلال ملوان و شنیدن تلخی جمله «زنان بار اضافه هستند» صحبت کرد و با خنده به مرور فوتبال بازی کردن با خواهرها و بردارهایش که با شکستن گلدان و شیشه‌های خانه مادری به پایان می‌رسید، پرداخت.

فوتبالی‌ها می‌دانند که این تصمیم (خداحافظی از فوتبال) خیلی سخت است اما به خودم می‌گفتم قوی باش، گریه نکن، خیلی شکیل چهار کنج زمین را ببوس و خداحافظی کن.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
چه شد که تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتی؟

۱۸ سال است که در تیم ملوان بازی می‌کنم و هر شروعی پایانی دارد. دلم می‌خواست پایان فوتبال من هم امسال در شهر انزلی و در ورزشگاه سیروس قایقران باشد. خدا را شکر با لباس ملوان این اتفاق افتاد. از قبل هم به خداحافظی فکر کرده بودم که امسال آخرین سال فوتبالی من است و در آخرین بازی در شهر انزلی خداحافظی کنم.

حضور برادرتان آقای پژمان نوری در مراسم خداحافظی شما از پیش تعیین شده بود؟

از آنجایی که انزلی شرایط سختی برای حضور مردان در بازی‌ها وجود دارد، فکر نمی‌کردم او بیاید اما دوست داشتم کنارم باشد. خوشبختانه هماهنگی‌های لازم را انجام داده بود و اواسط بازی آمد. مسابقه‌ام را تماشا کرد و آخر بازی هم پایین آمد. خیلی خوشحال بودم که حامی همیشگی‌ام کنارم است.

با پژمان از قبل در مورد خداحافظی صحبت کرده بودم و می‌دانست که این بازی خداحافظی من است اما مثل همیشه به من روحیه داد که برای مربیگری همیشه زمان هست و تا جایی که می‌توانی بازی کن اما به نظر خودم باید در اوج فوتبالم را کنار می‌گذاشتم.

خداحافظی در امن‌ترین آغوش جهان/ پگاه نوری: پژمان هم مثل من اشک می‌ریخت

پژمان هم مثل من گریه کرد
روز خداحافظی با حضور برادرتان تصاویری احساسی شکل گرفت و در آغوش هم گریه کردید. از حال و هوای آن لحظه بگویید.

خداحافظی تلخ است. پس از ۱۸ سال از بازیگری خداحافظی کردم و به عرصه جدیدی وارد شدم. فوتبالی‌ها می‌دانند که این تصمیم خیلی سخت است اما به خودم می‌گفتم قوی باش، گریه نکن، خیلی شکیل چهار کنج زمین را ببوس و خداحافظی کن اما بچه‌ها خیلی به من لطف داشند، همه با گل آمده بودند و لحظه احساسی خیلی قشنگی را ایجاد کردند. وقتی پژمان داخل زمین آمد، روز خداحافظی خودش را به یاد آوردم که همه ما ناراحت بودیم و او هم گریه می‌کرد. بخاطر همین وقتی با هم چشم در چشم شدیم حس و حال عجیبی داشتم. پژمان همیشه حامی من بود. مخصوصا بعد از سال‌هایی که مسولان شهر تیم زنان را منحل کرده بودند، دوباره با انرژی‌های پژمان و حمایت آقای رفیع‌نیا به لیگ برگشتیم اما شرایط سختی داشتیم و پژمان در شرایطی مدیریت باشگاه را گرفت که شرایط بحرانی بود. با این حال تیم را بالا کشید. با اینکه شرایط سختی داشتند و کاملا مشکلات را لمس می کردم اما تیم زنان را سر پا نگه داشتند. حضورش قوت قلب بود و زمانی که این حامی، دلگرمی و کسی که فوتبالم را به او مدیونم، در لحظه خداحافظی کنارم قرار گرفت، دیگر نتوانستم بغضم را نگه دارم و در بغل هم گریه کردیم. او هم چون حال و هوای خداحافظی را تجربه کرده بود، گریه می‌کرد.

چگونه به فوتبال وارد شدی و چقدر آقای نوری در این زمینه نقش داشت؟

ما خانواده‌ای فوتبالی هستیم. از وقتی چشم باز کردم و خودم را شناختم یک توپ فوتبال کنارم بود. تمام زندگی ما با فوتبال، تمرین و بازی می‌گذشت. سرگرمی دوران کودکی‌مان هم فوتبال بود. هر چند همه دخترها با عروسک‌شان خاله‌بازی می‌کنند اما من مثل برادرهایم همیشه دنبال توپ بودم. بنابراین علاقه به فوتبال در خون ماست اما حضور قهرمانی مثل پژمان در خانه باعث شده بود او الگویم شود. زندگی، منش و رفتارش برای من الگو بود و همیشه می‌خواستم مثل او باشم. همیشه در فوتبال به من مشاوره می‌داد و راهنمایی‌ می‌کرد. خیلی کمکم کرد و تاثیر خیلی زیادی روی فوتبالم داشت.

هنوز هم موقع فوتبالمان شیشه و گلدان‌ها شکسته می‌شود
با هم فوتبال هم بازی می‌کردید؟

بله همیشه گلدان‌های مادرم و شیشه خانه‌مان می‌شکست. همیشه در حیاط خانه بازی می‌کنیم. هنوز هم که دور هم جمع می‌شویم فوتبال بازی می‌کنیم و از آنجایی که همه عاشق برد هستیم و بازی‌هایمان خیلی جدی است، مطمئنا یک پنجره و یک گلدان شکسته می‌شود.
 

http://www.abai.ir/News/1/61758
آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
 



 
وزارت ورزش و جوانان

فراکسیون ورزش مجلس

فدراسیون های داخلی

کنفدراسیون های آسیایی

فدراسیون های جهانی

کمیته ملی المپیک

اداره کل تربیت بدنی استان ها

هیات های ورزشی

انجمن های ورزشی

سازمان های ورزشی

تیم های ورزشی